معنی لم تیکه - جستجوی لغت در جدول جو
لم تیکه
تکه ی نمد نمد کوچک
ادامه...
تکه ی نمد نمد کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم تیره
(هََ رَ / رِ)
هم قبیله. دو تن که از یک تیره باشند، یا دو میوه که گروه ساختمانی مشابه دارند. (یادداشتهای مؤلف)
ادامه...
هم قبیله. دو تن که از یک تیره باشند، یا دو میوه که گروه ساختمانی مشابه دارند. (یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
لم یکن
(لَ یَ کُ)
نام سورۀ نودوهشتم قرآن که دارای هشت آیه و مدنی است. نام دیگر آن ’بیّنه’ است
ادامه...
نام سورۀ نودوهشتم قرآن که دارای هشت آیه و مدنی است. نام دیگر آن ’بَیِّنه’ است
لغت نامه دهخدا
تصویر مرتیکه
مرتیکه
((مَ کِ))
مردیکه، مرد (در مقام تحقیر و توهین به کار می رود)
ادامه...
مردیکه، مرد (در مقام تحقیر و توهین به کار می رود)
فرهنگ فارسی معین
او تیکه
زیباروی
ادامه...
زیباروی
فرهنگ گویش مازندرانی
ان تیکه
این مقدار کم
ادامه...
این مقدار کم
فرهنگ گویش مازندرانی
جل تیکه
تکه ی پارچه، پرت پارچه
ادامه...
تکه ی پارچه، پرت پارچه
فرهنگ گویش مازندرانی
چل تیکه
پارچه ای که از به هم دوختن چند تکه ی رنگارنگ درست کنند، مرتع و کشتزاری نزدیک کوهپر کجور
ادامه...
پارچه ای که از به هم دوختن چند تکه ی رنگارنگ درست کنند، مرتع و کشتزاری نزدیک کوهپر کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
سه تیکه
نام خورشتی از کره، تخم مر، نبات آرد شده و زعفران آب کرده
ادامه...
نام خورشتی از کره، تخم مر، نبات آرد شده و زعفران آب کرده
فرهنگ گویش مازندرانی
لم کیسه
کیسه ی حمام
ادامه...
کیسه ی حمام
فرهنگ گویش مازندرانی
ماتیکه
تکه ی ماه، به زیبایی ماه
ادامه...
تکه ی ماه، به زیبایی ماه
فرهنگ گویش مازندرانی
لم تک
نمد پاره، تکه ای از نمد
ادامه...
نمد پاره، تکه ای از نمد
فرهنگ گویش مازندرانی